جدول جو
جدول جو

معنی اری پشت - جستجوی لغت در جدول جو

اری پشت
پشت آرواره
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اُ)
اری پیدس. یکی از شعرای بزرگ یونان، مولد وی سالامین (480 قبل از میلاد) است. او راست: داستانهای ایفی ژنیا در الیس و ایفی ژنیا در تورید و الکتر و عموم آنها غم انگیز است. اری پید زمانی نزد آتاگزاگراس بتحصیل فلسفه پرداخت، لکن از بیم آنکه مانند استاد خود تبعید گردد از اظهار عقاید فلسفی خویش خودداری میکرد و معتقدات خود را در لباس نمایشهای غم انگیز ظاهر می ساخت، ولی باز هم شعرای هزال یونان به انتقاد آثار وی پرداختند و عقاید او را به بی دینی نسبت کردند پس ناچار از وطن دوری گرفت و بمقدونیه رفت و در آنجا بنابروایتی در 72 سالگی سگی چند او را ازهم دریدند و بروایتی دیگر چند تن از زنان او را به انتقام سخنان تلخی که در آثار خود نسبت بجنس آنان روا داشته بود هلاک ساختند. (از لغت نامۀ تمدن قدیم)
لغت نامه دهخدا
(اَ تَ)
ارگبد. ارگبذ. کوتوال. دژبان. رئیس ارگ. و این شغلی بود مهم که شاهان هخامنشی به اشخاص معتمد تفویض میکردند. (ایران باستان ص 1469 و 1481)
لغت نامه دهخدا
(تُ پُ)
کنایه از پوچ و بی مغز. (آنندراج). کاواک. میان تهی:
فلک از نعرۀ کوس تهی پشت
گرفته گوش مهر و مه به انگشت.
حکیم زلالی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ پُ)
دهی است از دهستان سنگر کهدمات بخش مرکزی شهرستان رشت. واقع در 128هزارگزی جنوب خاوری رشت و 3هزارگزی باختر راه شوسۀ رشت به امام زاده هاشم، با 237 تن سکنه. آب آن از نهر گلی رود از سفیدرود و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(پَ پُ)
دهی از بخش قشم شهرستان بندرعباس واقع در 38 هزارگزی باختر قشم. سر راه مالرو باسعید و بقشم. جلگه، گرمسیر، دارای 200 تن سکنه. آب آن از چاه. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و صید ماهی و راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(اَ پَ)
ارگپد. رجوع به ارگبد و ارگ پات و ارجبذ شود
لغت نامه دهخدا
(پْری / پِ پِ)
شعبه ای از رود دنیپر که از مردابهای پینسک میگذرد و 810 هزار گز طول دارد
لغت نامه دهخدا
که نزدیک هم روییده باشد انبوه فراوان متراکم مقابل کم پشت: موی پر پشت. یا باران پرپشت. که بسیار و فراوان بارد، پر مایه مقابل کم پشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماهی پشت
تصویر ماهی پشت
آنچه که بشکل ماهی باشد یعنی میان آن برجسته وطرفینش پست بود
فرهنگ لغت هوشیار
پرپشت، انبوه
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مرتعی در آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
گرده ماهی، راهی که میانه اش بلندتر از کناره هایش باشد و
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان دوهزار تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی
لب و پشت لب
فرهنگ گویش مازندرانی
از ارتفاعات بخش یانه سر واقع در هزارجریب بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
نام کوهی در راستوپی سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی